آزمایش های تشخیصی لیشمانیا | Leishmania | بیماری سالک | Leishmaniasis | لیشمانیوزیس | Leishman body | کالا آزار | Kala-azar

دکتر فرزاد باباخانی
آخرین بروزرسانی
22 آبان 1402
آخرین بروزرسانی
22 آبان 1402
آزمایش های تشخیصی لیشمانیا | Leishmania | بیماری سالک | Leishmaniasis | لیشمانیوزیس | Leishman body | کالا آزار | Kala-azar

لیشمانیا (Leishmania) گروهی از تک یاخته های انگلی است که باعث بیماری لیشمانیوز یا سالک می شوند. لیشمانیا از طریق نیش پشه خاکی آلوده به انسان منتقل می شود و می تواند علائم مختلفی از جمله تب، کاهش وزن، کم خونی و ضایعات پوستی را ایجاد کند. انواع مختلفی از لیشمانیوز وجود دارد، از جمله لیشمانیوز جلدی، پوستی مخاطی و احشایی، که می تواند شدت آن متفاوت باشد و در صورت عدم درمان ممکن است کشنده باشد. این بیماری در بسیاری از نقاط جهان یافت می شود، اما بیشتر در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری دیده می شود. درمان معمولاً شامل داروهایی است که انگل را هدف قرار می دهند، اما تشخیص زودهنگام برای بهترین شانس موفقیت مهم است.

اسامی دیگر:

  • کالا آذر (Kala-azar)
  • لیشمانیوز جلدی (Cutaneous leishmaniasis)
  • لیشمانیوز مخاطی جلدی (Mucocutaneous leishmaniasis)
  • تب سیاه (Black fever)
  • تب پشه خاکی (Sandfly fever)
  • تب Dum-Dum
  • سالک
  • لیشمانیا دونوانی (donovani)
  • لیشمانیا تروپیکا (tropica)
  • لیشمانیا مکزیکا (mexicana)
  • لیشمانیا اینفانتوم – infantum  (همچنین به عنوان L. chagasi شناخته می شود)

چرا آزمایش لیشمانیا (Leishmania) درخواست می شود؟

  • آزمایش لیشمانیا برای تشخیص یا غربالگری لیشمانیوز، بیماری ناشی از انگل لیشمانیا، درخواست می شود.
  • افرادی که به مناطق اندمیک بیماری مانند هرمزگان، کرمان و سیستان بلوچستان و بعضی نواحی مرکزی ایران سفر کرده و زخم های آتشفشانی روی پوست آنها ظاهر می شود نیازمند نمونه گیری هستند. در مناطق جنوبی ایران مسافران در هنگام سفر به مناطقی مانند جنگل های حرا که درختان در داخل آب هستند یا نواحی کویری و خشک، ممکن در معرض گزش قرار گیرند و زخم های با نمای آتشفشانی که دارای ترشح یا اگزوداست و دارای حاشیه التهابی است نیازمند نمونه گیری است.

چه زمانی آزمایش لیشمانیا (Leishmania) بایستی انجام شود؟

آزمایش برای لیشمانیوز باید در افرادی در نظر گرفته شود که در مناطقی بوده اند که این بیماری بومی بوده و هر یک از علائم زیر را نشان می دهد:

  • زخم های پوستی قرمز، برجسته و ممکن است دردناک یا خارش دار باشند
  • تب
  • بزرگ شدن طحال و کبد
  • کاهش وزن
  • کم خونی
  • لکوپنی (تعداد کم گلبول های سفید خون)

اگر به منطقه‌ای سفر کرده‌اید که لیشمانیوز شایع است و هر یک از این علائم را تجربه می‌کنید، مهم است که فوراً با یک پزشک مشورت کنید. تشخیص زودهنگام و درمان برای یک نتیجه خوب حیاتی است.

نمونه مورد نیاز برای آزمایش لیشمانیا (Leishmania):

  • ظرف/لوله:لوله درب بنفش حاوی EDTA برای نمونه مغز استخوان / لوله با درب قرمز یا زرد (ترجیحا همراه با ژل جداکننده) برای تست آنتی بادی / ظرف فرمالین حاوی بافت مشکوک به لیشمانیا / لام تهیه شده از اطراف زخم پوستی
  • نوع نمونه: مغز استخوان / سرم / بیوپسی غدد لنفاوی / مایع درون کیست
  • حجم نمونه: 2 میلی لیتر
ظروف-و-لوله-های-مورد-نیاز-برای-آزمایش-توکسوپلاسما

ظروف و لوله های مورد نیاز برای آزمایش لیشمانیا

روش صحیح نمونه‌برداری از ضایعه ی پوستی به شرح زیر است:

  • باید در هنگام نمونه‌برداری از اصول ایمنی و استفاده از وسایل حفاظتی همچون دستکش پیروی گردد.
  •  قبل از نمونه‌برداری باید کبره‌های روی ضایعه و هرگونه چرک روی آن حذف شود.
  • باید محل مناسبی را برای نمونه‌برداری انتخاب کرده و لبه خارجی قسمت متورم و ملتهب ضایعه پوستی را برای نمونه‌برداری در نظر گرفته و از نمونه‌برداری از محل های زخمی ضایعه اجتناب شود.
  • از اتانل 0/3 درصد برای استریل کردن و شستشوی ضایعه استفاده شود.
  •  از موادی همچون مرکوری کلراید و ترکیبات جیوه در محل ضایعه استفاده نشود.
  • برای نمونه‌برداری، محلی از ضایعه که برای نمونه‌برداری در نظر گرفته شده است با دو انگشت شست گرفته شده و ثابت گردد.
  • با استفاده از تیغ تشریح، اطراف ضایعه بریده شود و یا یک اسکالپل استریل نوک باریک شکافی به عمق یک میلی‌متر در منطقه گرفته شده با انگشتان ایجاد گردد.
  • با استفاده از وسایل فوق، از عمق محل شکافته شده به سمت سطح و مرکز ضایعه چند خراش برای برداشت مقدار مناسبی بافت و خونابه داده شود.
  •  وسیله نمونه‌گیری بیرون آورده شده و از ترشحات حاصله بر روی لام گسترشی جهت انتقال به محیط کشت تهیه شود.
محل صحیح نمونه گیری

محل صحیح نمونه گیری از ضایعه پوستی در بیماری سالک (نواحی یک و دو)

روش های مختلف جمع آوری نمونه های آزمایشگاه

روش های مختلف جمع آوری نمونه های آزمایشگاه

لوله های آزمایش و ضد انعقادها (Test tubes and Anticoagulants)

لوله های آزمایش و ضد انعقادها (Test tubes and Anticoagulants)

ذخیره سازی نمونه های آزمایشگاهی

ذخیره سازی نمونه های آزمایشگاهی

 روش های آزمایشگاهی تشخیص لیشمانیا (Leishmania):

روش اسمیر مستقیم (Direct Smear):

  • جمع آوری نمونه: نمونه بالینی مانند آسپیراسیون مغز استخوان، خراشیدن ضایعه یا آسپیراسیون غدد لنفاوی از بیمار جمع آوری می شود.
  • آماده سازی اسلاید: یک اسمیر نازک بر روی یک لام میکروسکوپ تمیز با استفاده از یک سوزن یا لانست استریل تهیه می شود. اسمیر باید به اندازه کافی نازک باشد تا بتوان تک تک سلول ها را مشاهده کرد و به اندازه کافی ضخیم باشد که در طول رنگ آمیزی شکسته نشود.
  • تثبیت: اسمیر در هوا خشک می شود و سپس با متانول یا سایر فیکساتورها برای چند دقیقه ثابت می شود. تثبیت سلول ها را بی حرکت می کند و از شسته شدن لام در طول فرآیند رنگ آمیزی جلوگیری می کند.
  • رنگ آمیزی: اسمیر به مدت 10 تا 30 دقیقه با رنگ گیمسا یا رایت رنگ آمیزی می شود. رنگ به اجزای سلولی متصل می شود و دید آنها را در زیر میکروسکوپ افزایش می دهد. این رنگ ها همچنین مورفولوژی مشخصه انگل را نشان می دهد.
  • بررسی میکروسکوپی: اسلاید رنگ‌آمیزی شده در زیر میکروسکوپ نوری با استفاده از لنز شیئی پرقدرت (بزرگ‌نمایی 40X-100X) مشاهده می‌شود. وجود آماستیگوت لیشمانیا در ماکروفاژها قابل تشخیص است. آماستیگوت های لیشمانیا به صورت اجسام بیضی شکل کوچک (2 تا 5 میکرومتر) در سیتوپلاسم ماکروفاژ ظاهر می شوند.
  • تفسیر: نتایج اسمیر مستقیم بر اساس وجود یا عدم وجود انگل لیشمانیا در نمونه مثبت یا منفی گزارش می شود.
روش Direct Smear برای تشخیص لیشمانیا (Leishmania)

روش Direct Smear برای تشخیص لیشمانیا (Leishmania)

فرم داخل انگل مالاریا را آماستیگوت می نامند. در درون ماکروفاژها تعداد زیادی آماستیگوت وجود دارد که هر یک دارای دو مشخصه باید باشند تا بعنوان انگل شناخته شوند. یکی هسته و دیگری Kinetoplast

1111 1 1یکی از دلایلی که گفته می شود در حین نمونه گیری اصلا نباید خون وارد نمونه شود این است که پلاکت ها می توانند بصورت کاذب روی ماکروفاژ قرار گرفته و نمای آماتیگوت را تقلید کنند.

روش کشت آزمایشگاهی:

این روش شامل کشت انگل در محیط رشد مناسب تحت شرایط آزمایشگاهی کنترل شده است. در اینجا مراحل مربوطه آمده است:

  • جمع آوری و آماده سازی نمونه: نمونه ای از محل مشکوک عفونت مانند ضایعات پوستی، مغز استخوان یا خون جمع آوری می شود. آسپیره سوزنی باید ابتدا با کشیدن تقریباً 0/1 میلی لیترسدینم کلراید 0/9 درصد استریل بدون مواد نگهدارنده در یک سرنگ 1/0 تا 3/0 میلی لیتری به دست آید. سوزن (گیج 23 تا 27) را از طریق پوست سالم وارد درم مرز فعال کنید. سوزن را به طور مکرر زیر پوست حرکت دهید و همزمان سرنگ را بچرخانید و مکش ملایمی انجام دهید تا زمانی که آب بافت صورتی رنگی در هاب سرنگ مشاهده شود. پس از به دست آمدن آسپیراسیون، آن را در محیط کشت لیشمانیا تخلیه کنید. برای نمونه های بیوپسی، 1 یا 2 نمونه پانچ با ضخامت کامل در مرز فعال ضایعه تهیه کنید. بیوپسی پانچ را در محیط کشت قرار دهید. 
  • تلقیح: انگل های استخراج شده بر روی محیط کشت مناسب تلقیح می شوند که مواد مغذی و شرایط محیطی لازم را برای رشد آنها فراهم می کند. برخی از محیط های کشت رایج برای تشخیص لیشمانیا عبارتند از:
  1. محیط کشت NNN: محیط Novy-MacNeal-Nicolle یک محیط دوفازی خون آگار است که حاوی خون خرگوش است و محیط مناسبی را برای رشد پروماستیگوت ها فراهم می کند.
  2. محیط کشت مگس سرکه اشنایدر (Schneider’s Drosophila): این محیط یک محیط کشت بدون سرم است که حاوی اسیدهای آمینه، ویتامین ها و نمک های لازم برای رشد پروماستیگوت ها است.
  3. محیط کشت RPMI 1640: محیط کشت رزول پارک Memorial Institute یک محیط کشت بافت متداول است که می تواند برای کشت لیشمانیا پروماستیگوت نیز استفاده شود.
  4. محیط کشت M199: یکی دیگر از محیط های کشت بافت متداول است که می تواند از رشد پروماستیگوت لیشمانیا حمایت کند.
  5. بلاد آگار: در برخی موارد، انگل لیشمانیا را می توان بر روی پلیت های استاندارد خون آگار حاوی 5 تا 10 درصد خون خرگوش کشت داد.
  • انکوباسیون: سپس کشت در دمای مناسب، معمولا بین 22 تا 26 درجه سانتیگراد، به مدت چند روز انکوبه می شود. در این مدت، انگل ها تکثیر می شوند و کلونی های قابل مشاهده را تشکیل می دهند.
  • مشاهده: پس از چند روز کشت زیر میکروسکوپ از نظر وجود انگل لیشمانیا مشاهده می شود. اینها را می توان با مورفولوژی مشخصه آنها، مانند بدن میله ای شکل و تاژک آنها شناسایی کرد.
  • تأیید: برای تأیید وجود لیشمانیا، ممکن است آزمایش‌های اضافی مانند PCR یا آزمایش‌های ایمونولوژیک انجام شود.
  • با این حال، این روش به یک دوره نهفتگی طولانی تا چند هفته نیاز دارد که می تواند درمان را به تاخیر بیندازد.
 روش In Vitro Culture برای تشخیص لیشمانیا (Leishmania)

روش In Vitro Culture برای تشخیص لیشمانیا (Leishmania)

به طور کلی، روش کشت آزمایشگاهی روشی مطمئن و مؤثر برای تشخیص انگل لیشمانیا است و معمولاً در هر دو محیط تحقیقاتی و بالینی استفاده می‌شود.

روش های سرولوژی (Serology):

سرولوژی یک روش تشخیصی است که شامل تشخیص آنتی بادی های تولید شده توسط سیستم ایمنی در پاسخ به عفونت لیشمانیا می باشد. تکنیک های مختلفی برای تشخیص سرولوژیکی لیشمانیوز استفاده می شود که عبارتند از:

سنجش ایمونوفلورسانس غیرمستقیم (IFA): IFA یک تکنیک سرولوژیکی پرکاربرد برای تشخیص لیشمانیوز است. در این آزمایش یک لام حاوی آنتی ژن لیشمانیا با سرم بیمار انکوبه می شود. اگر آنتی بادی های اختصاصی علیه لیشمانیا در سرم وجود داشته باشد، به آنتی ژن روی لام متصل می شود. سپس لام شسته می شود و یک آنتی بادی ثانویه کونژوگه به رنگ فلورسنت برای تشخیص آنتی بادی های متصل به آن اضافه می شود.

بررسی ایمونولوژیک آربوویروس ها با روش سنجش ایمونوفلورسانس (IFA)سنجش ایمونوسوربنت متصل به آنزیم (ELISA): الایزا یکی دیگر از آزمایش های سرولوژیکی رایج برای تشخیص لیشمانیوز است. در این آزمایش آنتی ژن لیشمانیا به یک سطح جامد مانند صفحه میکروتیتر متصل می شود. سرم بیمار اضافه می شود و اگر آنتی بادی های خاصی در سرم وجود داشته باشد، به آنتی ژن متصل می شوند. سپس یک آنتی بادی ثانویه نشاندار شده با آنزیم اضافه می شود تا آنتی بادی های متصل را شناسایی کند. واکنش با افزودن یک بستر که در اثر آنزیم بر روی آن یک سیگنال قابل مشاهده تولید می کند، تجسم می شود.

انواع روش های الایزا

وسترن بلات: وسترن بلات یک آزمایش سرولوژیکی پیچیده تری است که می تواند برای تایید نتایج تست های ELISA یا IFA استفاده شود. در این آزمایش، پروتئین های لیشمانیا با الکتروفورز جدا شده و به غشایی منتقل می شوند. سرم بیمار اضافه می شود و در صورت وجود آنتی بادی های خاص، به پروتئین های روی غشاء متصل می شوند. سپس یک آنتی بادی ثانویه با یک آنزیم برای شناسایی آنتی بادی های متصل اضافه می شود.

روش وسترن بلات برای تشخیص ویروس HIVآزمایش آگلوتیناسیون مستقیم (DAT): DAT یک آزمایش سرولوژیک ساده و سریع برای تشخیص لیشمانیوز است. در این آزمایش آنتی ژن لیشمانیا با سرم بیمار مخلوط شده و در صورت وجود آنتی بادی های اختصاصی باعث جمع شدن آنتی ژن (آگلوتینه) می شود. درجه آگلوتیناسیون اندازه گیری و با یک منحنی استاندارد برای تعیین تیتر آنتی بادی مقایسه می شود.

لاتکس آگلوتیناسیونبه طور کلی، روش‌های سرولوژیکی برای تشخیص لیشمانیوز در مناطقی که روش‌های میکروسکوپی یا مبتنی بر کشت در دسترس نیستند یا حساسیت کمی دارند، مفید است. با این حال، این آزمایش‌ها همچنین ممکن است نتایج مثبت یا منفی کاذب، به‌ویژه در مناطقی با نرخ بالای بیماری‌های بومی یا عفونت‌های همزمان ایجاد کنند. بنابراین، تفسیر نتایج آزمایشات سرولوژیکی در ارتباط با سایر روش‌های تشخیصی و یافته‌های بالینی مهم است.

روش‌های مولکولی (molecular methods):

روش های مولکولی برای تشخیص دقیق لیشمانیوز اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده‌اند، به‌ویژه در مواردی که روش‌های تشخیصی سنتی بی‌نتیجه هستند. تست های مولکولی برای تعیین دقیق گونه انگل مورد استفاده قرار می گیرند

روش‌های مولکولی متعددی برای تشخیص لیشمانیا استفاده می‌شود، از جمله روش‌های PCR، LAMP و سنجش مبتنی بر هیبریداسیون. در اینجا شرح مختصری از هر کدام آورده شده است:

واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR): PCR یک تکنیک پرکاربرد است که امکان تکثیر مناطق خاصی از DNA را فراهم می کند. برای تشخیص لیشمانیا، PCR می‌تواند ژن‌های کدکننده‌ی زیرواحدهای مختلف پروتئین و RNA ریبوزومی را هدف قرار دهد. سپس DNA تکثیر شده را می توان با استفاده از الکتروفورز ژل، هیبریداسیون یا توالی یابی تشخیص داد.

واکنش زنجیره‌ای پلیمراز (PCR)

تقویت همدما با واسطه حلقه (LAMP): LAMP جایگزینی برای PCR است که می تواند DNA را نیز تقویت کند، اما این کار را در شرایط همدما انجام می دهد. این بدان معنی است که واکنش در دمای ثابت، معمولا بین 60 تا 65 درجه سانتیگراد انجام می شود. LAMP بسیار حساس و اختصاصی است و برای تشخیص زودهنگام عفونت لیشمانیا مفید است.

loop-mediated isothermal amplification (LAMP)

loop-mediated isothermal amplification (LAMP)

سنجش‌های مبتنی بر هیبریداسیون (Hybridization-based assays): این روش‌ها شامل استفاده از پروب‌های خاص، فلورسنت یا آنزیمی است که به توالی‌های مکمل DNA از لیشمانیا متصل می‌شوند. سنجش‌های مبتنی بر هیبریداسیون را می‌توان برای تشخیص کمی و کیفی انگل استفاده کرد.

هیبریداسیون درجا (In Situ Hybridization)علاوه بر این تکنیک‌ها، کیت‌های تجاری برای تشخیص لیشمانیا نیز وجود دارد که از PCR بلادرنگ استفاده می‌کنند که نتایج سریع‌تر و دقیق‌تری را ممکن می‌سازد. به طور کلی، روش‌های مولکولی در مقایسه با روش‌های تشخیصی سنتی، تشخیص حساس‌تر، اختصاصی‌تر و سریع‌تری را برای عفونت لیشمانیا ارائه می‌دهند. با این حال، اجرای آنها ممکن است به در دسترس بودن تجهیزات و تخصص مناسب بستگی داشته باشد.

روش تست پوستی:

روش پوستی برای تشخیص لیشمانیا شامل تزریق مقدار کمی آنتی ژن از انگل به پوست و مشاهده پاسخ ایمنی است. این آزمایش با نام تست پوستی مونته نگرو یا تست پوستی لیشمانین نیز شناخته می شود. در زیر برخی از مراحل مربوط به روش پوستی برای تشخیص لیشمانیا آمده است:

  • آماده‌سازی: ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی ناحیه‌ای را که تزریق انجام می‌شود، معمولاً روی ساعد، تمیز و استریل می‌کند.
  • تزریق: مقدار کمی آنتی ژن لیشمانین با استفاده از سوزن به پوست تزریق می شود. آنتی ژن یک مشتق پروتئین خالص (PPD) از انگل است. محل تزریق ممکن است قرمز و برجسته شود.
  • مشاهده: ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی محل تزریق را پس از 48 تا 72 ساعت مشاهده می کند. اگر بیمار در گذشته در معرض انگل لیشمانیا قرار گرفته باشد، یک واکنش ازدیاد حساسیت نوع تاخیری رخ خواهد داد که در نتیجه برجستگی قرمز سفت در محل تزریق ایجاد می شود.
  • تفسیر: اندازه برآمدگی اندازه گیری و ثبت می شود و نتایج بر اساس معیارهای استاندارد تفسیر می شود. نتیجه مثبت نشان دهنده قرار گرفتن در معرض لیشمانیا است، اما لزوماً نشان دهنده بیماری فعال نیست. یک نتیجه منفی ممکن است نشان دهد که بیمار در معرض لیشمانیا قرار نگرفته است، یا اینکه پاسخ ایمنی برای ایجاد واکنش بسیار ضعیف بوده است.
تست پوستی مونته نگرو یا لیشمانین

تست پوستی مونته نگرو یا لیشمانین

روش پوستی برای تشخیص لیشمانیا ابزار مفیدی برای شناسایی افرادی است که در معرض انگل قرار گرفته اند، اما برای تشخیص بیماری فعال قطعی نیست. سایر آزمایشات تشخیصی مانند بررسی میکروسکوپی نمونه های بافتی یا سنجش PCR ممکن است برای تأیید تشخیص مورد نیاز باشد.

روش مرجع برای تشخیص لیشمانیا، بررسی میکروسکوپی آسپیراسیون های بافتی یا نمونه های بیوپسی برای وجود آماستیگوت ها، که شکل داخل سلولی انگل هستند، در نظر گرفته می شود. با این حال، این روش می تواند از نظر حساسیت و ویژگی محدودیت هایی داشته باشد.

روش ارجح برای تشخیص لیشمانیا ممکن است بسته به زمینه خاص و منابع موجود متفاوت باشد، اما برخی از روش‌های رایج شامل سنجش‌های مبتنی بر PCR، سنجش‌های ایمونولوژیک (مانند ELISA یا ایمونوفلورسانس)، و تکنیک‌های مبتنی بر کشت هستند. هر یک از این روش ها مزایا و محدودیت های خاص خود را دارند و انتخاب روش به عواملی مانند تظاهرات بالینی بیمار، نوع نمونه مورد آزمایش و در دسترس بودن تجهیزات و تخصص بستگی دارد.

آمادگی قبل از انجام آزمایش لیشمانیا (Leishmania):

آمادگی لازم قبل از آزمایش لیشمانیا ممکن است بسته به نوع خاص آزمایشی که انجام می شود متفاوت باشد. به طور کلی، اگر قرار است آزمایش لیشمانیا را انجام دهید، ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی دستورالعمل‌های خاصی را در مورد نحوه آماده شدن برای آزمایش به شما ارائه می‌دهد.

برخی از انواع رایج آزمایش لیشمانیا شامل آزمایش خون، آزمایش پوست و آسپیراسیون بافتی یا بیوپسی است. آزمایش خون معمولاً نیازی به آمادگی خاصی ندارد. آزمایش پوستی معمولاً شامل تزریق مقدار کمی آنتی ژن لیشمانیا به پوست است و ممکن است به شما توصیه شود از مصرف آنتی هیستامین ها یا سایر داروهایی که می توانند با نتایج آزمایش تداخل داشته باشند، از قبل برای مدت معینی اجتناب کنید.

اگر تحت آسپیراسیون بافتی یا بیوپسی قرار می گیرید، ممکن است لازم باشد چند ساعت قبل از عمل ناشتا باشید، و پزشک ممکن است به شما توصیه کند که مصرف برخی از داروهایی را که می توانند خطر خونریزی را افزایش دهند یا با بیهوشی تداخل کنند، متوقف کنید. پیروی از تمام دستورالعمل های ارائه شده توسط ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی برای اطمینان از آزمایش دقیق و ایمن بسیار مهم است.

چه چیزی در آزمایش لیشمانیا (Leishmania) مورد بررسی قرار می گیرد؟

لیشمانیا (Leishmania) گروهی از تک یاخته های تریپانوزوماتید است که می تواند باعث لیشمانیوز یا بیماری سالک شود، بیماری که انسان و سایر حیوانات را درگیر می کند. ساختار لیشمانیا شبیه سایر تریپانوزوماتیدها است، با یک تاژک منفرد که از بدن سلولی بیرون می آید و شکل کشیده ای دارد که برای حرکت سازگار است. لیشمانیا مانند سایر تریپانوزوماتیدها دارای چرخه زندگی پیچیده ای است که مراحل مختلفی را در میزبان های مختلف شامل می شود.

تریپانوزوماتید

ساختار تریپانوزوماتید

چرخه زندگی لیشمانیا زمانی شروع می شود که پشه خاکی آلوده از میزبان پستانداران تغذیه می کند و اشکال پروماستیگوت انگل را به پوست تزریق می کند. پروماستیگوت ها بلند و باریک هستند و دارای تاژکی هستند که به آنها اجازه می دهد در بافت حرکت کنند. این پروماستیگوت ها توسط ماکروفاژها فاگوسیتوز می شوند که سلول های ایمنی هستند که به طور معمول پاتوژن های مهاجم را می بلعند و از بین می برند. با این حال، لیشمانیا می‌تواند زنده بماند و در داخل ماکروفاژ تکثیر کند و به شکل‌های آماستیگوت تبدیل شود که فاقد تاژک هستند و شکلی گردتر دارند.

این انگل سلول های هسته دار و بالاخص ماکروفازها را مبتلا می کند و نوتروفیل ها بیشتر نقش اسب تروجان یا (Trojan horse) را دارند یعنی به پخش عفونت در بدن کمک می کنند.

این آماستیگوت ها در ماکروفاژها تکثیر می شوند و در نهایت باعث ترکیدن سلول ها و انتشار انگل های بیشتری در بافت اطراف می شوند. از آنجا، انگل ها می توانند توسط سایر ماکروفاژها جذب شوند و چرخه عفونت را ادامه دهند. برخی از گونه‌های لیشمانیا، مانند آنهایی که باعث لیشمانیوز احشایی می‌شوند، می‌توانند از طریق جریان خون در سراسر بدن پخش شوند و منجر به بیماری شدیدتر شوند.

هنگامی که پشه خاکی از میزبان آلوده تغذیه می کند، اشکال آماستیگوت انگل را همراه با وعده غذایی خون می بلعد. سپس آماستیگوت‌ها در روده پشه خاکی دوباره به پروماستیگوت تبدیل می‌شوند که به آن‌ها اجازه می‌دهد به دیواره روده بچسبند و شروع به تکثیر کنند. پروماستیگوت‌ها سپس به پروبوسیس پشه خاکی مهاجرت می‌کنند، جایی که می‌توانند با تغذیه مجدد پشه خاکی به میزبان جدید منتقل شوند.

چند فرم از انگل وجود دارد که هرکدام در یک بافت یا میزبان دیده می شود. فرم Amastigote که درون بدن پستانداران از جمله انسان و در داخل ماکروفاژ است. فرم Promastigote که در روده پشه و نیز محیط های کشت دیده می شود. فرم اپی ماستیگوت که در روده میانی پشه است و فرم تریپوماستیگوت که در انتهای روده پشه قرار می گیرد. فرم آلوده کننده برای پشه آماستیگوت و برای انسان پروماستیگوت است.

چرخه زندگی لیشمانیا

چرخه زندگی لیشمانیا

به طور کلی، چرخه زندگی لیشمانیا پیچیده است و شامل مراحل مختلفی در هر دو میزبان پستانداران و حشرات است. بسته به گونه لیشمانیا و میزبان خاص درگیر، بیماری می تواند اشکال مختلفی داشته باشد و درجات متفاوتی از شدت داشته باشد. چرخه زندگی لیشمانیا شامل میزبان اولیه مهره داران و میزبان میانی بی مهرگان، پشه خاکی است.

برخی از گونه های رایج لیشمانیا عبارتند از L. major (باعث لیشمانیوز جلدی)، L. tropica (باعث لیشمانیوز جلدی در دنیای قدیم)، L. infantum (باعث لیشمانیوز احشایی) و L. braziliensis (باعث لیشمانیوز مخاطی پوست می شود).

ناقلان انگل لیشمانیا پشه های خاکی فلبوتومین هستند که حشرات گزنده کوچکی از خانواده Psychodidae هستند. این مگس ها در سراسر مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان پراکنده هستند و به عنوان عامل انتقال انگل لیشمانیا از طریق نیش خود شناخته شده اند.

ویژگی های ناقل بسته به گونه پشه خاکی متفاوت است، اما برخی از ویژگی های کلی پشه خاکی فلبوتومین عبارتند از:

  • اندازه کوچک: پشه خاکی فلبوتومین معمولاً کوچکتر از پشه است و طول بیشتر گونه ها کمتر از 3 میلی متر است.
  • فعالیت شبانه: مگس های خاکی عمدتاً در شب فعال هستند و توسط دی اکسید کربنی که بازدم می کنند جذب میزبان خود می شوند.
  • برد کوتاه پرواز: مگس های شنی پرنده های قوی نیستند و تمایل دارند در نزدیکی مکان های تکثیر خود که اغلب در یا نزدیک سکونتگاه های انسانی هستند، بمانند.
  • شیوع فصلی: فراوانی پشه خاکی در فصل‌های مختلف متفاوت است و اوج آن در ماه‌های گرم‌تر رخ می‌دهد.
  • زیستگاه های تولید مثل: پشه های خاکی تخم های خود را در خاک مرطوب می گذارند و لاروها در خاک یا مواد آلی در حال پوسیدگی رشد می کنند.
پشه خاکی فلبوتومین

پشه خاکی فلبوتومین

پشه خاکی‌ها گونه‌ای از پشه‌ها هستند که در مناطق حاره و نیمه حاره به وفور یافت می‌شوند. این پشه‌ها به خصوص در قسمت‌های جنوبی مناطق معتدل شمالی دنیا و برخی مناطق دیگر تا حدود ۵۰ درجه عرض شمالی انتشار دارند. یکی از اعضای تیره فلوبوتومینه، جنس فلوبوتوموس، تنها در دنیای قدیم و به ویژه در مناطق جنوبی مناطق معتدل شمالی مانند منطقه مدیترانه یافت می‌شود. جنس لوتزومیا، همچنین، فقط در نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان یافت می‌شود.

پشه خاکی‌ها علاوه بر اینکه ناقل بیماری سالک هستند، ناقلین عامل بیماری ویروسی تب پاپاتاسی و یک تک‌یاخته مولد بیماری کاریون به نام بارتنولوزیس نیز هستند. این پشه‌ها دارای ابعاد کوچک، بدن پرمو، چشمان نسبتاً بزرگ و پاهای بلند هستند. در پشه خاکی‌های زیر خانواده فلوبوتومبنه، سر، سینه و شکم آن‌ها به‌طور انبوه با موهای بلند پوشیده شده‌اند. هنگامی که این پشه‌ها استراحت می‌کنند، بالهایشان در بالای بدن به صورت ایستاده قرار می‌گیرند که به عنوان یکی از روش‌های تشخیص آن‌ها محسوب می‌شود.

انواع بیماری های ناشی از انگل لیشمانیا عبارتند از:

لیشمانیوز جلدی (Cutaneous leishmaniasis): بر روی پوست تأثیر می گذارد و می تواند باعث زخم، ندول یا سایر ضایعات شود که ممکن است ماه ها یا سال ها طول بکشد تا بهبود یابد. شدت بیماری بسته به عواملی مانند گونه لیشمانیا درگیر، وضعیت ایمنی میزبان و محل عفونت متفاوت است.

لیشمانیوز جلدی بیشتر در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری دیده می شود، اما موارد جدا شده در مناطق معتدل نیز گزارش شده است. این بیماری معمولاً از طریق ترکیبی از معاینه بالینی، آزمایش‌های آزمایشگاهی و بررسی میکروسکوپی نمونه‌های بافتی تشخیص داده می‌شود. گزینه‌های درمانی شامل داروهای ضدانگلی مانند آنتی‌مونیال‌های پنج ظرفیتی، آمفوتریسین B و میلتفوسین و همچنین سرما درمانی، درمان موضعی و سایر اقدامات حمایتی است.

پیشگیری از لیشمانیوز جلدی شامل پرهیز از تماس با پشه خاکی، پوشیدن لباس های محافظ، استفاده از مواد دافع حشرات و خوابیدن در زیر توری های تحت درمان با حشره کش است. در حال حاضر هیچ واکسنی برای این بیماری در دسترس نیست، بنابراین تلاش‌های پیشگیری در درجه اول بر کنترل انتشار ناقل پشه خاکی و کاهش قرار گرفتن در معرض افراد آلوده متمرکز است.

لیشمانیوز جلدی (Cutaneous leishmaniasis)

لیشمانیوز جلدی (Cutaneous leishmaniasis)

لیشمانیوز مخاطی پوست (Mucocutaneous leishmaniasis): این بیماری شبیه لیشمانیوز جلدی است، اما علاوه بر ضایعات پوستی، غشاهای مخاطی (مانند مخاط بینی و دهان) را نیز درگیر می کند و می تواند باعث تغییر شکل شدید شود.

لیشمانیوز مخاطی پوست معمولاً در آمریکای مرکزی و جنوبی، به ویژه در برزیل، بولیوی و پرو یافت می شود. مانند سایر اشکال لیشمانیوز، از طریق نیش پشه خاکی آلوده منتقل می شود. این بیماری معمولاً ماه‌ها تا سال‌ها پس از عفونت ایجاد می‌شود و علاوه بر ضایعات پوستی و غشای مخاطی، می‌تواند با علائمی مانند تب، ضعف و بزرگ شدن غدد لنفاوی خود را نشان دهد.

تشخیص لیشمانیوز مخاطی پوستی شامل ترکیبی از معاینه بالینی، آزمایش‌های آزمایشگاهی و بررسی میکروسکوپی نمونه‌های بافتی است. گزینه های درمانی شامل داروهای ضد انگلی مانند آنتی مونیال ها، آمفوتریسین B و میلتفوسین و همچنین سرما درمانی، درمان موضعی و در برخی موارد جراحی است.

پیشگیری از لیشمانیوز مخاطی پوستی شامل اقدامات مشابهی با سایر اشکال لیشمانیوز است، از جمله اجتناب از تماس با پشه خاکی، پوشیدن لباس های محافظ، استفاده از مواد دافع حشرات و خوابیدن زیر تورهای بستر تحت درمان با حشره کش.

لیشمانیوز مخاطی پوست (Mucocutaneous leishmaniasis)

لیشمانیوز مخاطی پوست (Mucocutaneous leishmaniasis)

لیشمانیوز احشایی (Visceral leishmaniasis): لیشمانیوز احشایی که به نام کالاآزار نیز شناخته می شود، یک بیماری انگلی است که توسط لیشمانیا دونوانی و لیشمانیا اینفانتوم ایجاد می شود. این بیماری از طریق نیش پشه خاکی آلوده منتقل می شود و اندام های داخلی مانند طحال، کبد و مغز استخوان را درگیر می کند.

علائم لیشمانیوز احشایی شامل تب، کاهش وزن، کم خونی، بزرگ شدن طحال و کبد و شمارش خون پایین است. اگر درمان نشود، می تواند کشنده باشد. درمان معمولاً شامل ترکیبی از داروهایی مانند آنتی مونیال ها، آمفوتریسین B و میلتفوسین است. اقدامات پیشگیرانه شامل روش‌های کنترل ناقل مانند تورهای بستر تیمار شده با حشره‌کش و سمپاشی باقی‌مانده داخل ساختمان است. قطعی ترین روش تشخیص لیشمانیوز احشایی، بیوپسی از مغز استخوان است.

در ایران استان اردبیل و بالاخص شهرستان مشکین شهر کانون اصلی است ولی کانون های کوچکی در جنوب استان فارس نیز دیده می شود. عامل این بیماری leishmania infantum است که کودکان زیر 10 سال را آلوده می کند. به این بیماری در هند کالاآزار یا بیماری سیاه نیز گفته می شود چون رنگ صورت بیمار تیره می گردد.

لیشمانیوز احشایی (Visceral leishmaniasis)

لیشمانیوز احشایی (Visceral leishmaniasis)

لیشمانیوز پوستی پست کالاآزار (PKDL): یک اختلال پوستی است که توسط انگل لیشمانیا ایجاد می شود. این عارضه به عنوان عارضه لیشمانیوز احشایی رخ می دهد که به نام کالاآزار یا تب سیاه نیز شناخته می شود. PKDL معمولاً ماهها تا سالها پس از درمان موفقیت آمیز کالاآزار در فرد ایجاد می شود.

علائم PKDL شامل ضایعات پوستی است که ممکن است به صورت ماکول، پاپول، ندول یا پلاک ظاهر شوند. این ضایعات می توانند در هر جایی از بدن ایجاد شوند، اما بیشتر در صورت، گردن و اندام ها دیده می شوند. ضایعات ممکن است تغییر شکل دهند و باعث ناراحتی روانی شوند.

PKDL معمولاً تهدید کننده زندگی نیست، اما می تواند عوارض قابل توجهی ایجاد کند و درمان آن دشوار است. گزینه های درمانی شامل داروهای ضد مونی مانند استیبوگلوکونات سدیم و آنتی مونیت مگلومین و همچنین آمفوتریسین B و میلتفوسین است. با این حال، درمان می تواند طولانی شود و ممکن است نیاز به نظارت دقیق برای عوارض جانبی داشته باشد. پیشگیری از PKDL شامل تشخیص و درمان زودرس لیشمانیوز احشایی است. کنترل ناقل پشه خاکی که انگل را منتقل می کند نیز در پیشگیری از هر دو بیماری مهم است.

لیشمانیوز پوستی پست کالاآزار (PKDL)

لیشمانیوز پوستی پست کالاآزار (PKDL)

بیماری سالک یا همان لیشمانیوز پوست:

بیماری سالک به معنای سال کوچک یک گروه از بیماری های پوست و مخاط و سیستم احشایی هستند که انگل های خانواده لیشمانیا مسئول ایجاد آن هستند.

این بیماری چون بین 9 ماه تا یکسال برای بهبودی به درمان نیاز داشته است به نام سالک شناخته شده است. در دنیا سه فرم لیشمانیوز جلدی، جلدی مخاطی و احشایی وجود دارد. در ایران تا چند سال اخیر فقط دو فرم جلدی و احشایی وجود داشت و فرم جلدی مخاطی بیشترمحدود به آمریکای جنوبی بود ولی اکنون هر 3 فرم در ایران گزارش می شود.

این بیماری به دو شکل زیر دیده می‌شود:

  • سالک خشک یا نوع شهری: حدود ۲ تا ۸ ماه پس از گزش پشه، در محل گزش یک ورم سرخ رنگ و بدون درد پدیدار می‌شود که به تدریج بزرگ و زخمی می‌شود. این ضایعه در مناطق باز بدن مانند صورت، دست و پا دیده می‌شود. در صورت عدم درمان مناسب، در محل زخم، یک جوشگاه فرورفته و دائمی باقی می‌ماند که به زیبایی لطمه می‌زند. در این نوع، انسان مخزن بیماری است و سگ نیز به طور اتفاقی مبتلا و می‌تواند به عنوان مخزن عمل نماید. ناقل لیشمانیوز شهری فلبوتوموش سرجنتی و عامل آن L.tropica  است. این نوع فاقد مخزن حیوانی و مختص انسان است.
  • سالک مرطوب یا نوع روستایی: چند هفته پس از گزش پشه، در نقاط باز بدن، که مورد گزش قرار گرفته‌اند، زخم‌های متعددی پدیدار می‌شود. این ضایعات معمولاً ترشح دار و مرطوب هستند و پس از 4 تا 6 ماه بهبود می‌یابند و از خود جوشگاه آثار پوستی پایدار و نامناسبی به جا می‌گذارند. در این نوع، جوندگان مختلف، مانند جربیل بزرگ، جرد لیبیایی، جرد صحرایی هندی و جربیل هندی، مخزن بیماری هستند. بیشتر موارد لیشمانیوز در ایران از این نوع است. نوع روستایی zoonotic است و میزبان مخزن از جوندگان مختلف در نواحی گسترده ای از ایران دارد. ناقل لیشمانیاها پشه های خاکی هستند که فلبوتوموس ها نامیده می شوند. ناقل لیشمانیای روستایی فلبوتوموس پاپاتاسی و عامل آن Leishmania major  است.

جربیل بزرگانگل لیشمانیوز در فرم آماسیتگوت در بدن میزبان مهره دار مثل انسان و حیوان قرار دارد و با مکیدن خون این انگل را پشه خاکی مبتلا به خود می‌کند. سپس با نیش زدن پشه، این انگل به انسان یا حیوان سالم منتقل شده و باعث بروز زخم سالک می‌گردد. لازم به ذکر است که درصد ابتلا به بیماری سالک در بسیاری از مناطق ایران افزایش یافته و توجه به پیشگیری و درمان صحیح این بیماری، امری حیاتی است.

اپیدمیولوژی لیشمانیا:

سالک در کشورهای گرمسیری از جمله چین، سوریه، عربستان سعودی، عراق، ایران، فلسطین، قفقاز و جنوب‌شرقی روسیه، پاکستان، افغانستان و هند شایع است.

در ایران، لیشمانیوز به عنوان یک مشکل مهم بهداشت عمومی در نظر گرفته می شود، به طوری که تخمین زده می شود سالانه 20000 تا 30000 مورد گزارش شود که سه هزار مورد آن مربوط به استان فارس است. میزان بروز این بیماری در مناطق مختلف کشور متفاوت است و بیشترین موارد در استان های جنوبی و شمال غرب کشور گزارش شده است.

برخی از شهرهای ایران که میزان ابتلا به لیشمانیوز بیشتر است عبارتند از: بم، کرمان، مشهد، قم و شیراز. این شهرها در مناطقی قرار دارند که ناقل پشه خاکی وجود دارد و شرایط محیطی برای انتقال انگل مساعد است.

شایان ذکر است که انواع مختلفی از لیشمانیوز وجود دارد که قسمت های مختلف بدن را درگیر می کند و توزیع آنها می تواند متفاوت باشد. به عنوان مثال، لیشمانیوز جلدی (که پوست را درگیر می کند) در برخی از مناطق ایران شایع تر از سایر مناطق است، در حالی که لیشمانیوز احشایی (که اندام های داخلی را درگیر می کند) در ایران نسبتاً نادر است.

عوامل مداخله گر در تشخیص انگل لیشمانیا:

  • واکنش متقاطع: آزمایش‌های سرولوژیکی که برای تشخیص لیشمانیوز استفاده می‌شوند ممکن است با سایر بیماری‌ها مانند بیماری شاگاس، سیفلیس و مالاریا واکنش متقابل داشته باشند. این می تواند منجر به نتایج مثبت کاذب و تشخیص نادرست شود.
  • زمان جمع آوری نمونه: زمان جمع آوری نمونه نیز می تواند بر دقت تشخیص تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، در لیشمانیوز جلدی، انگل ممکن است در مراحل اولیه بیماری در ضایعه وجود نداشته باشد و منجر به نتایج منفی کاذب شود. به طور مشابه، در لیشمانیوز احشایی، انگل ممکن است در خون یا مغز استخوان در مراحل اولیه بیماری قابل تشخیص نباشد.
  • تنوع گونه ها و سویه ها: دقت تشخیص ممکن است به گونه و سویه انگل نیز بستگی داشته باشد. برخی از آزمایشات تشخیصی ممکن است بر روی گونه‌ها یا سویه‌های خاص لیشمانیا مؤثر نباشند و منجر به نتایج منفی کاذب شوند.
  • وضعیت نقص ایمنی: افراد دارای نقص ایمنی، مانند افراد مبتلا به HIV، ممکن است سطوح پایین تری از آنتی بادی برای لیشمانیا داشته باشند که منجر به نتایج منفی کاذب در آزمایشات سرولوژیکی می شود.
  • عفونت همزمان: عفونت همزمان با سایر بیماری ها مانند مالاریا یا سل نیز ممکن است بر دقت تشخیص تأثیر بگذارد، زیرا علائم و ویژگی های بالینی این بیماری ها ممکن است با علائم لیشمانیوز همپوشانی داشته باشد.
  • نتایج مثبت کاذب ممکن است در حضور فاکتور روماتوئید رخ دهد.
  • نمونه های حاوی گلیسرول یا سایر مواد چسبناک ممکن است در آزمایش اختلال ایجاد کنند.

سوالات متداول:

عوامل خطر(Risk factor) برای ابتلا به بیماری لیشمانیوز چیست؟

عوامل خطر برای لیشمانیوز پیچیده و چند عاملی هستند که شامل تعاملات بین عوامل محیطی، رفتاری، مربوط به میزبان و ناقل است. درک این عوامل برای توسعه راهبردهای موثر برای پیشگیری و کنترل بیماری ضروری است.در اینجا به توضیح بیشتر این عوامل می پردازیم:

  • عوامل محیطی: خطر لیشمانیوز ارتباط نزدیکی با شرایط محیطی دارد که به بقا و تکثیر پشه خاکی، ناقل اولیه انگل کمک می کند. این شرایط شامل آب و هوای گرم و مرطوب، پوشش گیاهی متراکم و بهداشت ضعیف است. میزان بروز لیشمانیوز در مناطقی با بار بالای فقر، مسکن نامناسب و دسترسی محدود به آب سالم و امکانات بهداشتی بیشترین میزان را دارد.
  • عوامل رفتاری: فعالیت‌های انسانی مانند جنگل‌زدایی، ساخت سدها و سیستم‌های آبیاری و جابجایی افراد و حیوانات می‌تواند در تغییر زیستگاه طبیعی پشه خاکی و افزایش خطر ابتلا به لیشمانیوز نقش داشته باشد. افرادی که در فضای باز مانند کشاورزی، شکار یا کمپینگ شرکت می کنند در معرض خطر بیشتری برای قرار گرفتن در معرض پشه خاکی قرار دارند.
  • عوامل مرتبط با میزبان: خطر ابتلا به لیشمانیوز تحت تأثیر عوامل میزبان مانند سن، جنسیت، وضعیت ایمنی و وضعیت تغذیه است. کودکان زیر 15 سال بیشتر از بزرگسالان مستعد ابتلا به این بیماری هستند و مردان بیشتر از زنان در معرض ابتلا به این بیماری هستند. افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند، مانند افراد مبتلا به HIV/AIDS، گیرندگان پیوند عضو و بیماران سرطانی، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به انواع شدید لیشمانیوز هستند. سوءتغذیه و کمبود ریزمغذی‌ها نیز می‌تواند خطر عفونت را افزایش داده و پیامدهای بیماری را بدتر کند.
  • عوامل مرتبط با ناقل: خطر ابتلا به لیشمانیوز نیز تحت تأثیر عوامل مرتبط با ناقل پشه خاکی، مانند پراکنش گونه، فراوانی و رفتار است. برخی از گونه های پشه خاکی ناقل انگل کارآمدتر از سایرین هستند و الگوهای فعالیت آنها بسته به عواملی مانند دما، رطوبت و نور می تواند متفاوت باشد. وجود سگ های آلوده یا سایر حیوانات در مجاورت نیز می تواند خطر انتقال به انسان را افزایش دهد.
  • فقر: شرایط بد زندگی، عدم دسترسی به آب سالم و سوء تغذیه می تواند سیستم ایمنی بدن را ضعیف کرده و خطر ابتلا به لیشمانیوز را افزایش دهد.
  • ژنتیک: برخی عوامل ژنتیکی ممکن است افراد را مستعد ابتلا به انواع شدید لیشمانیوز کند.

انگل لیشمانیا چگونه از سیستم ایمنی میزبان فرار می کند؟

انگل‌های لیشمانیا مکانیسم‌های مختلفی را برای فرار یا براندازی پاسخ ایمنی میزبان ایجاد کرده‌اند که به آن‌ها اجازه می‌دهد عفونت‌های مزمن ایجاد کنند و از حذف توسط سیستم ایمنی اجتناب کنند. در اینجا برخی از راه هایی که انگل لیشمانیا می تواند از سیستم ایمنی میزبان فرار کند آورده شده است:

  • تعدیل مسیرهای پیام رسانی سلول میزبان: انگل های لیشمانیا می توانند مسیرهای سیگنال دهی سلول میزبان را برای ارتقاء بقا و تکثیر خود دستکاری کنند. به عنوان مثال، آنها می توانند مسیر پروتئین کیناز C (PKC) را فعال کنند که منجر به مهار آپوپتوز سلول میزبان و ارتقاء بقای انگل می شود.
  • تغییر تظاهر آنتی ژن: انگل های لیشمانیا می توانند با ارائه آنتی ژن به سلول های T تداخل کنند، که گامی مهم در فعال سازی پاسخ ایمنی تطبیقی است. آنها می توانند بیان مولکول های اصلی کمپلکس سازگاری بافتی (MHC) را بر روی سلول های آلوده مهار کنند یا در پردازش و ارائه آنتی ژن ها توسط سلول های ارائه دهنده آنتی ژن (APCs) تداخل داشته باشند که منجر به کاهش پاسخ سلول T می شود.
  • مهار بلوغ فاگوزوم: انگل‌های لیشمانیا می‌توانند بلوغ فاگوزوم‌ها، وزیکول‌های داخل سلولی را که پاتوژن‌های خارجی را می‌بلعد و از بین می‌برند، مسدود کنند. آنها این کار را با ترشح اسید فسفاتاز انجام می دهند که اسیدی شدن فاگوزوم را مختل می کند و از همجوشی فاگوزوم با لیزوزوم ها جلوگیری می کند، جایی که محتویات تجزیه می شوند.
  • القای سایتوکاین‌های ضد التهابی: انگل‌های لیشمانیا می‌توانند باعث تولید سایتوکین‌های ضدالتهابی مانند اینترلوکین-10 (IL-10) و فاکتور رشد بتا (TGF-β) شوند که فعالیت سلول‌های ایمنی مانند ماکروفاژها را سرکوب می‌کنند. و سلول های T این منجر به سرکوب پاسخ ایمنی تطبیقی می شود و به انگل ها اجازه می دهد در میزبان باقی بمانند.
  • تولید گلیکوپروتئین‌های سطحی: انگل‌های لیشمانیا می‌توانند گلیکوپروتئین‌های سطحی تولید کنند که از پروتئین‌های میزبان تقلید می‌کنند و از تشخیص توسط سیستم ایمنی اجتناب می‌کنند. به عنوان مثال، این انگل لیپوفسفوگلیکان (LPG) تولید می کند، یک گلیکوپروتئین سطحی که شبیه گلیکان میزبان است و می تواند لیز با واسطه کمپلمان را مهار کند.
  • تشکیل واکوئل‌های پارازیتوفور حاوی آماستیگوت (PVs): انگل‌های لیشمانیا می‌توانند عفونت‌های داخل سلولی را در واکوئل‌های پارازیتوفور (PVs) ایجاد کنند که برای لیزوزوم‌های سلول میزبان قابل دسترسی نیستند. این به آنها اجازه می دهد تا از تخریب و تکثیر در سلول میزبان جلوگیری کنند.

چالش های ایجاد واکسن برای بیماری لیشمانیوز چیست؟

تولید واکسن لیشمانیوز به دلیل عوامل متعددی از جمله:

  • ناهمگونی گونه لیشمانیا: لیشمانیوز توسط گونه های متعدد انگل لیشمانیا ایجاد می شود که دارای خواص بیولوژیکی و ایمنی متفاوتی هستند. بنابراین، ایجاد یک واکسن جهانی که علیه همه گونه‌های لیشمانیا مؤثر باشد، چالشی مهم است.
  • فقدان مدل های حیوانی قابل اعتماد: مدل های حیوانی لیشمانیوز همیشه منعکس کننده دقیق بیماری انسان نیستند. برخی از مدل ها به گونه های خاصی از لیشمانیا حساس هستند، در حالی که برخی دیگر مستعد ابتلا به گونه های خاص لیشمانیا نیستند. این امر ارزیابی اثربخشی نامزدهای واکسن را در مطالعات پیش بالینی دشوار می کند.
  • پیچیدگی پاسخ ایمنی: پاسخ ایمنی به انگل لیشمانیا پیچیده است و شامل چندین نوع سلول و سیتوکین است. ایجاد واکسنی که بتواند پاسخ ایمنی محافظتی را تحریک کند و در عین حال از آسیب شناسی مضر ناشی از ایمنی جلوگیری کند، یک چالش مهم است.
  • فقدان همبستگی ایمنی تایید شده برای محافظت: در حال حاضر هیچ ارتباط ایمنی تایید شده ای برای محافظت در برابر لیشمانیوز وجود ندارد. این امر اندازه گیری اثربخشی نامزدهای واکسن و ارزیابی مدت زمان ایمنی محافظتی را دشوار می کند.
  • بودجه محدود: بودجه برای تحقیقات لیشمانیوز در مقایسه با سایر بیماری های عفونی مانند مالاریا، سل و HIV محدود است. این امر منابع موجود برای توسعه و آزمایش واکسن نامزدها را محدود می کند.
  • چالش‌های تحویل: ایجاد واکسنی که بتواند به روشی عملی و مقرون‌به‌صرفه به جمعیت آسیب‌دیده، که اغلب در محیط‌های با منابع محدود است، تحویل داده شود، چالش دیگری است. واکسن باید در دماهای بالا پایدار، آسان برای تجویز و مقرون به صرفه باشد.

به طور خلاصه، تولید واکسن برای لیشمانیوز یک کار پیچیده و چالش برانگیز است. توسعه واکسن‌های مؤثر مستلزم درک بهتر پاسخ ایمنی به انگل‌های لیشمانیا، بهبود مدل‌های حیوانی، شناسایی همبستگی‌های ایمنی ایمنی و افزایش بودجه برای تحقیق و توسعه است.

انگل لیشمانیا چگونه بر سلامت جهانی تأثیر می گذارد؟

 لیشمانیا با ایجاد بار قابل توجهی از بیماری در مناطق بومی بر سلامت جهانی تأثیر می گذارد. تخمین زده می شود که سالانه 1.3 میلیون مورد جدید لیشمانیوز وجود دارد که میزان مرگ و میر آن بین 20000 تا 30000 است. این بیماری همچنین پیامدهای اقتصادی دارد، زیرا بر بهره وری تأثیر می گذارد و می تواند منجر به ناتوانی شود.

مقاومت دارویی در لیشمانیا چگونه ایجاد می شود و برای پیشگیری و مدیریت آن چه اقداماتی می توان انجام داد؟

مقاومت دارویی در لیشمانیا یک نگرانی فزاینده است زیرا خطری برای اثربخشی رژیم‌های درمانی فعلی است. در اینجا برخی از راه‌های ایجاد مقاومت دارویی در انگل‌های لیشمانیا و اقداماتی که می‌توان برای پیشگیری و مدیریت آن انجام داد، آورده شده است:

  • جهش های ژنتیکی: انگل های لیشمانیا می توانند جهش های ژنتیکی ایجاد کنند که به داروها مقاومت می کند. به عنوان مثال، جهش در آنزیم هدف داروهای آنتیموان می تواند اتصال دارو را کاهش داده و کارایی آن را کاهش دهد.
  • پمپ‌های خروج دارو: انگل‌های لیشمانیا همچنین می‌توانند پمپ‌های خروجی ایجاد کنند که می‌تواند داروها را از انگل پمپ کند و غلظت دارو را در داخل انگل کاهش دهد.
  • کاهش جذب دارو: انگل‌های لیشمانیا همچنین می‌توانند مکانیسم‌های کاهش جذب دارو را ایجاد کنند که میزان دارویی را که وارد انگل می‌شود کاهش می‌دهد.

برای پیشگیری و مدیریت مقاومت دارویی در لیشمانیا می توان اقدامات زیر را انجام داد:

  • درمان ترکیبی: استفاده از ترکیبی از داروهایی که مکانیسم‌های اثر متفاوتی دارند، می‌تواند احتمال ایجاد مقاومت به هر دارو را کاهش دهد. نشان داده شده است که درمان ترکیبی در درمان لیشمانیوز در برخی شرایط موثر است.
  • نظارت بر اثربخشی دارو: نظارت منظم بر اثربخشی رژیم های دارویی می تواند به تشخیص زودهنگام مقاومت دارویی کمک کند. این را می توان از طریق مانیتور بار انگل، پاسخ بالینی و سطح دارو در خون انجام داد.
  • توسعه داروهای جدید: تولید داروهای جدید با مکانیسم های اثر متفاوت می تواند به غلبه بر مقاومت دارویی کمک کند. تحقیقات در مورد داروها و رویکردهای درمانی جدید ادامه دارد.
  • اقدامات پیشگیرانه: جلوگیری از گسترش انگل لیشمانیا از طریق کنترل ناقل، تشخیص و درمان به موقع عفونت ها و کاهش خطر انتقال می تواند به جلوگیری از ظهور و گسترش سویه های مقاوم به دارو کمک کند.
  • استفاده منطقی از داروها: استفاده منطقی از داروها، مانند اطمینان از دوز صحیح و مدت درمان، می تواند به کاهش فشار انتخاب برای ظهور مقاومت دارویی کمک کند.

نقش ژنتیک میزبان در تعیین حساسیت به عفونت لیشمانیا و شدت تظاهر بیماری چیست؟

ژنتیک میزبان نقش مهمی در تعیین حساسیت به عفونت لیشمانیا و شدت بیماری دارد. در اینجا برخی از راه هایی وجود دارد که ژنتیک میزبان می تواند بر نتیجه عفونت لیشمانیا تأثیر بگذارد:

  • پاسخ ایمنی ذاتی: تغییرات ژنتیکی در ژن‌هایی که پاسخ ایمنی ذاتی را تنظیم می‌کنند، مانند گیرنده‌های شبه تلفات (TLR) و سیتوکین‌ها، می‌توانند بر حساسیت به عفونت لیشمانیا تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، تغییرات در ژن TLR2 با افزایش حساسیت به لیشمانیوز احشایی مرتبط است.
  • پاسخ ایمنی تطبیقی: تغییرات ژنتیکی در ژن‌هایی که پاسخ ایمنی تطبیقی را تنظیم می‌کنند، مانند ژن‌های HLA و سیتوکین‌ها، می‌توانند بر شدت بیماری لیشمانیا تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، تغییرات در ژن HLA-DRB1 با محافظت در برابر لیشمانیوز جلدی مرتبط است.
  • تنظیم ایمنی: تغییرات ژنتیکی در ژن‌هایی که تنظیم ایمنی را تنظیم می‌کنند، مانند CTLA4 و IL-10، می‌توانند بر حساسیت به عفونت لیشمانیا و شدت بیماری تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، تغییرات در ژن CTLA4 با افزایش حساسیت به لیشمانیوز جلدی مرتبط است.
  • پاسخ به داروها: تغییرات ژنتیکی در ژن‌هایی که متابولیسم و پاسخ دارو را تنظیم می‌کنند، مانند ژن‌های سیتوکروم P450، می‌توانند بر پاسخ به درمان لیشمانیوز تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، تغییرات در ژن CYP2B6 با تغییر پاسخ به درمان آنتیموان مرتبط است.

پراکندگی جغرافیایی گونه ها و سویه های مختلف لیشمانیا چگونه متفاوت است و چه عواملی باعث ایجاد این الگوها می شوند؟

پراکنش جغرافیایی گونه ها و سویه های مختلف لیشمانیا به طور گسترده ای متفاوت است و تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله آب و هوا، اکولوژی، رفتار انسانی و وجود ناقل های پشه خاکی قرار دارد. در اینجا چند نمونه از چگونگی تأثیر این عوامل بر توزیع لیشمانیا آورده شده است:

  • آب و هوا: گونه ها و سویه های مختلف لیشمانیا با شرایط آب و هوایی مختلف سازگاری دارند که می تواند بر پراکنش آنها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، گونه L. major در دنیای قدیم به طور معمول در مناطق خشک و نیمه خشک یافت می شود، در حالی که گونه L. braziliensis در دنیای جدید در محیط های مرطوب تر یافت می شود.
  • اکولوژی: اکولوژی ناقل های پشه خاکی که لیشمانیا را منتقل می کنند نیز می تواند بر توزیع انگل تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، برخی از گونه های پشه خاکی با محیط های روستایی سازگار هستند، در حالی که برخی دیگر در مناطق شهری رشد می کنند. این می تواند بر توزیع گونه ها و سویه های لیشمانیا در نقاط مختلف جهان تأثیر بگذارد.
  • رفتار انسان: رفتار انسان نیز می تواند بر توزیع لیشمانیا تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، فعالیت های خاصی مانند کشاورزی و جنگل زدایی می تواند تماس بین انسان و پشه خاکی را افزایش دهد و منجر به افزایش خطر عفونت شود.
  • ناقلان پشه خاکی: پراکندگی ناقل های پشه خاکی نیز می تواند بر توزیع لیشمانیا تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، پراکنش گونه پشه خاکی Phlebotomus papatasi، که یک ناقل برای L. major است، به بخش هایی از دنیای قدیم محدود می شود، در حالی که گونه پشه خاکی Lutzomyia longipalpis، که ناقل L. infantum است، یافت می شود. در دنیای جدید
  • تنوع ژنتیکی: سویه های مختلف لیشمانیا نیز می توانند الگوهای مختلف توزیع جغرافیایی را نشان دهند. به عنوان مثال، سویه های مختلف L. infantum با مناطق جغرافیایی مختلف در برزیل مرتبط است.

تاثیر عفونت همزمان با سایر عوامل بیماری زا مانند HIV، سل یا مالاریا بر پاتوژنز و درمان لیشمانیوز چیست؟

عفونت همزمان با HIV می تواند شدت لیشمانیوز را با اختلال در توانایی سیستم ایمنی در کنترل انگل تشدید کند. بیماران HIV مثبت مبتلا به لیشمانیوز اغلب با اشکال شدیدتر و منتشر بیماری مراجعه می کنند. به طور مشابه، عفونت همزمان با سل می تواند به اشکال شدیدتر لیشمانیوز به دلیل اثرات سرکوب کننده سیستم ایمنی عفونت سل منجر شود.

عفونت همزمان با HIV یا سل نیز می تواند درمان لیشمانیوز را پیچیده کند. به عنوان مثال، برخی از داروهای مورد استفاده برای درمان لیشمانیوز، مانند ترکیبات آنتیموان، می توانند اثرات سمی بر روی کبد داشته باشند که در بیماران مبتلا به عفونت همزمان HIV یا سل تشدید می شود. علاوه بر این، تداخل دارویی بین داروهای ضد رتروویروسی مورد استفاده برای درمان HIV و داروهای مورد استفاده برای درمان لیشمانیوز می‌تواند منجر به کاهش اثربخشی یا افزایش سمیت شود.

آیا بعد از یک بار ابتلا به لیشمانیوز امکان ابتلای دوباره وجود دارد؟

بله، ممکن است پس از یک بار ابتلا، دوباره به سالک مبتلا شوید. در حالی که عفونت با انگل لیشمانیا می تواند درجاتی از ایمنی ایجاد کند، اما همیشه در برابر عفونت های بعدی محافظت نمی کند. درجه و مدت ایمنی ممکن است به عوامل مختلفی مانند گونه و سویه انگل، شدت عفونت اولیه و وضعیت ایمنی میزبان بستگی داشته باشد.

در برخی موارد، افرادی که از لیشمانیوز بهبود یافته اند ممکن است دچار عفونت های مکرر با همان یا گونه های متفاوت لیشمانیا شوند. این ممکن است به دلیل کاهش ایمنی در طول زمان یا به دلیل قرار گرفتن در معرض یک سویه متفاوت از انگل رخ دهد. عفونت های مکرر بسته به عوامل مختلفی می توانند خفیف تر یا شدیدتر از عفونت اولیه باشند.

همچنین ممکن است به طور همزمان یا متوالی به چندین گونه لیشمانیا مبتلا شوید. این می تواند در مناطقی رخ دهد که گونه های متعددی وجود دارند و گونه های مختلف ممکن است اشکال بالینی متفاوتی از بیماری را ایجاد کنند.

در سایت Centers for Disease Control and Prevention (CDC) در مورد لیشمانیوزیس بیشتر بخوانید:

لیشمانیوز یک بیماری انگلی است که در بخش‌هایی از مناطق گرمسیری، نیمه گرمسیری و جنوب اروپا دیده می‌شود. این بیماری به عنوان یک بیماری استوایی نادیده گرفته شده (NTD) طبقه بندی می شود. لیشمانیوز در اثر عفونت با انگل لیشمانیا ایجاد می شود که توسط نیش پشه خاکی فلبوتومین منتشر می شود. انواع مختلفی از لیشمانیوز در افراد وجود دارد. شایع ترین اشکال آن لیشمانیوز جلدی است که باعث زخم های پوستی می شود و لیشمانیوز احشایی که چندین اندام داخلی (معمولاً طحال، کبد و مغز استخوان) را درگیر می کند.

مطالب مرتبط در متااورگانون:

  • آزمایش بیماری هیداتید: بیماری هیداتید که با نام اکینوکوکوز نیز شناخته می شود، یک عفونت انگلی است که توسط کرم نواری اکینوکوکوس گرانولوزوس ایجاد می شود. این بیماری عمدتاً بر روی کبد و ریه ها تأثیر می گذارد، اما می تواند سایر اندام ها را نیز درگیر کند. این بیماری از طریق بلع تخم های ریخته شده توسط سگ های آلوده یا سگ های سگ آلوده منتقل می شود. تشخیص بیماری هیداتید شامل آزمایش های تصویربرداری مانند سونوگرافی، سی تی اسکن یا MRI و همچنین آزمایش های سرولوژیکی برای تشخیص آنتی بادی ها علیه انگل است.
  • آزمایش تریکومونیازیستریکومونیازیس یک عفونت مقاربتی است که توسط انگل تک یاخته تریکوموناس واژینالیس ایجاد می شود. این می تواند هم مردان و هم زنان را تحت تاثیر قرار دهد و باعث التهاب مجرای ادرار، واژن و دهانه رحم شود. در زنان، تریکومونیازیس می تواند باعث بیماری التهابی لگن و افزایش خطر زایمان زودرس و انتقال HIV شود. تشخیص تریکومونیازیس شامل میکروسکوپ یا کشت ترشحات واژینال یا ادرار و همچنین آزمایشات مولکولی مانند PCR و تست های تشخیص آنتی ژن است.
  • آزمایش توکسوپلاسماتوکسوپلاسموز یک عفونت انگلی است که توسط تک یاخته Toxoplasma gondii ایجاد می شود. می تواند انسان و سایر حیوانات خونگرم را آلوده کند و می تواند از طریق بلع اووسیست های ریخته شده توسط گربه های آلوده، مصرف گوشت نیم پز حاوی کیست های بافتی یا انتقال از مادر به جنین در دوران بارداری به دست آید. توکسوپلاسموز می تواند باعث بیماری شدید در افراد و جنین های دارای نقص ایمنی شود و ممکن است منجر به نابینایی، اختلال شناختی و سایر عوارض عصبی شود. تشخیص توکسوپلاسموز شامل آزمایش‌های سرولوژیکی برای تشخیص آنتی‌بادی‌ها علیه انگل و همچنین آزمایش‌های مولکولی مانند PCR و آزمایش‌های تصویربرداری مانند MRI و CT اسکن است.
  • بخش انگل شناسی

مورد تایید و بازبینی شده توسط:

دکتر فرزاد باباخانی
برچسب ها:

این مقاله را به دوستان خود معرفی کنید

منابع مقاله

 

  1. G. Schönian, I. Mauricio, and E. Cupolillo, “Is it time to revise the nomenclature of Leishmania?” Trends in Parasitology, vol. 26, no. 10, pp. 466–469, 2010.

  2. G. Matlashewski, B. Arana, A. Kroeger et al., “Miltefosine promotes IFNgamma dominated anti leishmanial immune response,visceral leishmaniasis,” The Journal of Immunology, vol. 182, pp. 7146–7154, 2011.

  3. WHO, Control of the Leishmaniasis. Report of a Meeting of the WHO Expert Committee on the Control of Leishmaniasis, World Health Organization, Geneva, Switzerland, 2010.

  4. A. U. Bari and S. B. Rahman, “Cutaneous leishmaniasis: an overview of parasitology and host-parasite-vector inter relationship,” Journal of Pakistan Association of Dermatologists, vol. 18, no. 1, pp. 42–48, 2008.

  5. F. Frézard, C. Demicheli, and R. R. Ribeiro, “Pentavalent antimonials: new perspectives for old drugs,” Molecules, vol. 14, no. 7, pp. 2317–2336, 2009.

  6. M. Shahian and A. Alborzi, “Effect of meglumine antimoniate on the pancreas during treatment of visceral leishmaniasis in children,” Medical Science Monitor, vol. 15, no. 6, pp. CR290–CR293, 2009.

  7. M. I. S. Lima, V. O. Arruda, E. V. C. Alves, A. P. S. de Azevedo, S. G. Monteiro, and S. R. F. Pereira, “Genotoxic effects of the antileishmanial drug glucantime,” Archives of Toxicology, vol. 84, no. 3, pp. 227–232, 2010.

  8. L. Carvalho, J. R. Luque-Ortega, C. López-Martín, S. Castanys, L. Rivas, and F. Gamarro, “The 8-aminoquinoline analogue sitamaquine causes oxidative stress in Leishmania donovani promastigotes by targeting succinate dehydrogenase,” Antimicrobial Agents and Chemotherapy, vol. 55, no. 9, pp. 4204–4210, 2011.

  9. S. Bashaye, N. Nombela, D. Argaw et al., “Risk factors for visceral leishmaniasis in a new epidemic site in Amhara region, Ethiopia,” The American Journal of Tropical Medicine and Hygiene, vol. 81, no. 1, pp. 34–39, 2009.

  10. R. ter Horst, S. M. Collin, K. Ritmeijer, A. Bogale, and R. N. Davidson, “Concordant HIV infection and visceral leishmaniasis in Ethiopia: the influence of antiretroviral treatment and other factors on outcome,” Clinical Infectious Diseases, vol. 46, no. 11, pp. 1702–1709, 2008.

  11. CSA, National census conducted by the Central Statistical Agency of Ethiopia, 2007.

  12. ILRI, “Initial draft report, Metema pilot learning site diagnosis and program design,” 2005.

  13. K. Gkolfinopoulou, N. Bitsolas, S. Patrinos et al., “Epidemiology of human leishmaniasis in Greece, 1981–2011,” Eurosurveillance, vol. 18, no. 29, article 4, 2013.

  14. R. Horst, T. Tefera, G. Assefa, A. Z. Ebrahim, R. N. Davidson, and K. Ritmeijer, “Field evaluation of rK39 test and direct agglutination test for diagnosis of visceral leishmaniasis in a population with high prevalence of human immunodeficiency virus in Ethiopia,” The American Journal of Tropical Medicine and Hygiene, vol. 80, no. 6, pp. 929–934, 2009.

  15. D. Argaw, A. Mulugeta, M. Herrero et al., “Risk factors for visceral leishmaniasis among residents and migrants in Kafta-Humera, Ethiopia,” PLoS Neglected Tropical Diseases, vol. 7, no. 11, Article ID e2543, 2013.

  16. B. K. A. Borges, J. A. da Silva, J. P. A. Haddad et al., “Assessment of knowledge and preventive attitudes concerning visceral leishmaniasis in Belo Horizonte, Minas Gerais State, Brazil,” Cadernos de Saude Publica, vol. 24, no. 4, pp. 777–784, 2008.

  17. D. E. A. Elnaiem, “Ecology and control of the sand fly vectors of Leishmania donovani in East Africa, with special emphasis on Phlebotomus orientalis,” Journal of Vector Ecology, vol. 36, no. 1, pp. S23–S31, 2011.

  18. MOH, Ethiopia National Malaria Indicator Survey Technical Summary, MOH, Addis Ababa, Ethiopia, 2011.

  19. S.-H. Moosa-Kazemi, M.-R. Yaghoobi-Ershadi, A.-A. Akhavan et al., “Deltamethrin-impregnated bed nets and curtains in an anthroponotic cutaneous leishmaniasis control program in northeastern Iran,” Annals of Saudi Medicine, vol. 27, no. 1, pp. 6–12, 2007.

این مقاله برای شما مفید بود؟

ثبت دیدگاه

Go to Top